درخت کهن: زهرا شمس
درخت کهن
تک درختی تنومند
غمین و غمزده
برگ ها رنگ باخته
شاخه ها خشکیده
نه لانه ی پرنده ای
نه هدهد خوش خبری
موریانه ها
تولد نیستی را جشن می گیرند
زمین زیر پای درخت می لرزد
آسمان بر چهره ی درخت می گرید
بادخشمگین نامردی
به اینسو و آنسو می کشاندش
اما من
نفس برگ ها را می شنوم
:زمزمه ای بگوش می رسد
منم آن تنومند درخت خردمند
که امیرکبیر را پرورده ام
که حافظ را عاشق انسان
و خیام را جستجوگر کرده ام
منم آن کهن درخت
چون سرو، قد راست می کنم
جوانه می زنم
سبز می شوم
و دوباره از خاکستر زاده می شوم
زهرا شمس
اشتراک در شبکه های اجتماعی